شرکت مک دونالد بزرگترین زنجیره فست فود در جهان است که به بیش از 69 میلیون مشتری و 34000 فروشگاه در بیش از 115 کشور خدمات ارائه میدهد. این شرکت در سال 1940 تأسیس شد، اکنون به دلیل نام تجاری شناخته شده در سطح جهانی، از شهرت بالایی برخوردار است. این شرکت با درآمد بیش از 2.56 میلیارد دلار در سال همچنان در صنعت فست فود حرف برای گفتن دارد. سوالی که وجود دارد این است که مک دونالد چگونه مک دونالد شد، چه راهکار ها و استراتژی هایی را برای رسیدن به این تارگت پیاده کرد؟
راهکار مک دونالد برای افزایش فروش
این مجموعه بزرگ، معتبر و شناخته شده تصمیم گرفت برای افزایش فروش میلک شیک ها 18 ساعت رفتار مشتری های خود را زیر نظر بگیره بعد از بررسی رفتار مشتری از جمله اینکه چه پوششی دارن و بیشتر چه ساعت هایی خرید میکنند، همان جا میمانند یا از آنجا میروند، و در نهایت بعد از این بررسی ها نتیجه این شد که:
50 درصد از مشتریان قبل از ساعت 8 صبح، تنها و با لباس کارمندی خرید میکردند و آنجا را ترک میکردند، پس مشتریان میلک شیک ها به دلیل مسیر و حمل راحت برای خرید این نوشیدنی به مک دونالد میومدن، حالا ایده برای بیشتر کردن فروش چی بود؟ مک دونالد اومد میلک شیک هاشو غلیظ تر کرد تا مقدار این نوشیدنی بیشتر بشه، و بعد یک دستگاه برای میلک شیک ها گذاشت تا مشتریان برای خرید در صف منتظر نمانند با همین دو کار فروش خودش رو 7 برابر کرد.
تجزیه و تحلیل صنعت فست فود
در پنج سال گذشته، این بخش به دلیل رکود اقتصادی جهانی در سال های 2007/2008، رشد آهسته 3.5 درصدی را تجربه کرده است، که به شدت درآمدهای دفع مشتریان را در سراسر جهان کاهش داد. این صنعت تحت تأثیر تغییر در روندهای اجتماعی و اقتصادی در سراسر جهان قرار گرفته است. علاوه بر این، افزایش آگاهی در مورد خطرات مرتبط با مصرف غذاهای پرچرب، نمک و شیرین نیز ضربهای به رشد این صنعت بوده است. با این حال، پیشبینی میشود که این صنعت تا سال 2019 با رشد بیشتر در بازارهای نوظهور مانند چین، آسیا و آفریقا به رشد خود ادامه دهد.
یکی دیگر از روندهای مهم صنعت فست فود، بیشتر شدن هزینه کسب و کار به دلیل افزایش قیمت مواد غذایی و انرژی است. به عنوان مثال، پس از نیروی کار، غذا و نوشیدنی بیشترین سهم هزینه ها را در صنعت فست فود به خود اختصاص میدهند که 33 درصد از کل هزینه ها را تشکیل میدهد. افزایش قیمت مواد غذایی و آشامیدنی تاثیر قابل توجهی بر قیمت پایین شرکتهای فست فود دارد و مکدونالدز نیز از این قاعده مستثنی نیست.
تحلیل مدل پنج نیرو برای مک دونالد
پنج نیروی پورتر استراتژی یک سازمان مانند گام ها و اقداماتی که در جهت دستیابی به مزیت رقابتی در صنعت آن است، توصیف میکند. این تجزیه و تحلیل به سازمان اجازه میدهد تا رقابت را در پنج حوزه مختلف مورد مطالعه قرار دهد، از جمله اختیارات مذاکره ارائه دهندگان، فرماندهی چانه زنی مشتریان، تهدیدهای احتمالی، مخالفت ها و غیره است.
در مورد مکدونالد، یکی از خطرات ممکن ورود تازه واردان در این بازار است چرا که موانع در صنعت فست فود به نسبت الباقی مشاغل کمتر است. ایجاد رستوران های جدید مستلزم سرمایه نسبتاً کمی است و علاوه بر این، با وجود این امکان که میتوان فضا و تجهیزات را اجاره کرد، هزینه ایجاد کسب و کار جدید در این بخش حتی کمتر هم خواهد شد.
با این حال، علیرغم ورود آسان به بازار، شرکتهای تازه وارد در رقابت با شرکتهایی مانند مکدونالد و یام برندز که دارای برندینگ قوی، موقعیتهای استراتژیک و منابع مالی برای راهاندازی کمپینهای بازاریابی و تبلیغات گسترده هستند، کار را آسان نمیدانند.
استراتژی رقابتی
استراتژی رقابتی مک دونالد بر اساس سه استراتژی کلیدی است که شامل رهبری هزینه، تمایز و تمرکز است. از نظر رهبری هزینه، این شرکت در تلاش است تا محصولات خود را با بهترین نرخ در صنعت ارائه دهد. برای دستیابی به این هدف تصمیم بر آن شد که سرمایه گذاری زیادی روی فناوری و نوآوری انجام دهد تا با کاهش هزینه به تولید محصولات بدون کاهش کیفیت کمک کند و از این رو برای مشتریان خود ارزش بیشتری ایجاد کند.
از نظر تمایز، این شرکت در صنعتی فعالیت میکند که تمایز کمی در محصولات دارد، با این حال مک دونالد در تلاش است تا محصولات متمایز را از نظر کیفیت و هزینه ارائه دهد. به عنوان مثال، بیگ مک یکی از محبوب ترین محصولات آن است. علاوه بر این، این شرکت با شعار اطمینان از پاکیزگی و دوستی با محیط زیست، تلاش میکند تا خدمات متفاوت و با کیفیت بالاتری را برای مشتریان خود ارائه دهد.
تقویت جایگاه رقابتی
برای مکدونالد مهم است که راههایی برای تقویت استراتژیهای خود بیابد تا در موقعیت رقابتی غالب خود باقی بماند. یکی از استراتژیهایی که شرکت مکدونالد از آن استفاده میکند، استراتژی اثربخشی هزینه است تا اطمینان حاصل کند که هزینههای انجام کسبوکارش پایه مالی قوی آن را از بین نمیبرد. به عنوان مثال، شرکت از طریق مشارکت نزدیک با تامین کنندگان خود، میتواند هزینه های محصولات ورودی را با حاشیه زیادی کاهش دهد.
اگر شرکتی بخواهد با مک دونالد رقابت کند قطعا پاسخ تدافعی خواهد گرفت، مثلا با تبلیغات 500 میلیون دلاری روبرو خواهد شد. علاوه بر این نگرانی هایی که مشتریان نسبت به سلامتی خود دارند را با معرفی محصولاتی مانند “غذاهای سبک” برطرف کرده که با هدف جذب و حفظ مشتریان آگاه از سلامتی خود هستند، به طور موثر پاسخ داده است.
بازار جهانی
این شرکت از طریق گسترش جهانی خود به مزیت رقابتی نسبت به رقبای خود دست یافته است. اولاً، با توجه به اینکه بازارهای بالغی مانند ایالات متحده و اروپا فضای کمی برای توسعه دارند، ورود به بازارهای بین المللی اجازه داده است تا به رشد قابل توجهی برای تقسیم موقعیت در بازار دست یابد.